همین حالا که من تنهام
تو بازم اومدی پیشم
کنار تو چه آرومم
تو که نیستی تموم میشم
همین حالا که من تنهام
تو رو تو خاطرم دارم
باهات دلگرم و آرومم
تو هستی و شدی جونم
همین حالا تو رویاهام
یه عالم غرق چشماتم
تو رو با عشق میبوسم
کنارت گرمه آغوشم

بگذار بگذرم زین عشق پر تب و تاب
کین عشق جز غم و اندوه به قلب من نکاشت

بگذار بشمرم دم به دم این ثانیه ها
کین عشق هر ثانیه تیر ی به قلب من گماشت

بگذار بنگرم لحظه لحظه های ی بی تو را
کین عشق روز و شبش لحظه ای برای من نزاشت

بگذار بسپرم این خاطره هایمان به باد
کین عشق یک خاطره ی خوش برای من نداشت

بگذار بشکنم قفل آهنین دل ای خدااا
کین عشق بی ثمرم دل برای من نخواست

بگذار بگذرم و بشمرم و بسپرم و بشکنم بی هوا
کین عشق برای من نکاشت و نداشت و نزاشت و نخواست

نیمه شب برق هوس بر دلم افکند آن دوست

وای نه من عاشقم در عشق من پستی نیست

چه شده بر دل من چه گذشتست به من

آنکه در خاطرم است عشق من نیست که نیست

چرا خوابم نمی آید چرا من مست این ننگم

کجایی عشق من تا پر کنی این قلب یکرنگم

در آن چشمان سردش من تو را دیدم تو را دیدم

به یاد کودکی هایی که من در خواب میدیدم

تو آن هم بازی بارانی هر روز من بودی

تو امشب با نگاهی سرد قلبم را ربودی!


ای دل ای دل ای دل چشم انتظارم
رفت او رفت!
بزن محکم بزن فریادهایم
ای دل ای دل ای دل مست و خمارم
رفت او رفت!
کنون من ماندم و آشفته حالم
ای دل ای دل ای دل بی اختیارم
رفت اورفت!
بمیرانم رهایم کن ازین فکروخیالم
ای دل ای دل ای دل زار و نزارم
رفت او رفت!
بسوزانم در آه آتش عشق محالم
ای دل ای دل ای دل بیهوده کارم
رفت او رفت!
برقصانم ز وهم عشق در شبهای تارم
ای دل ای دل ای دل عاشق یارم
رفت او رفت و به جز سودای او در دل ندارم...

هر شبم یاد تو چشمان مرا خواب نداد

دل بیمار و پریشان مرا دلهره ی یار فتاد

چشم مستت دل من کرده اسیر رخ خویش

مهر تو کرده دلم را مست پیمانه ی خویش

وه چه زیبا شود این شب چو به یاد تو به پایان برسد

چه شود گر دل من به دل تو مست و خرامان برسد

ساقیا باز امشبم مست می چشم خمار تو شدم

باز هم شب شد و من بیمار نزار تو شدم

ساقیا دل بردی و اینک مرا غم داده ای 

از غم عشقت دلم را باز مرهم داده ای!

می شود بار دگر دل بنهم بر دل تو؟

کنم این دل به فدایت به فدای دل تو؟

می شود باز کنی دیده به چشم تر من؟

تا شوم بار دگر مست می ساغر تو؟

می شود باز تو و چشم تو و خاطر تو؟

در پی روی من و موی من و حاجت تو؟

دل من دیر زمانیست فقط می گیرد!

می شود بار دگر دوری ما سر گیر؟؟؟

هنوزم لحن نگاهت واسه من سنگینه

ولی با اینهمه برقش به دلم میشینه

هنوزم رو نفسامون غصه ها سایه کشیده

ولی منطق خیلی وقته از هوامون پر کشیده

هنوزم فکر میکنم شاید از اول اشتباهی

بچه گانه پا گذاشتیم ما دو تا تو این دوراهی

هنوزم قلبم پیشت هر جا که باشی میزنه

تب چشمات دلمو از غریبی خیلی ساده میکنه

(هنوزم حست واسم عشق مسلمه چو روز

من هنوزم عاشقتم به دل میگم بساز بسوز)

بیت آخر از خودم نبود😉

نمیدانم به خواب میروم تا در رویای تو پرواز کنم

یا هر شب در رویای دیدنت به خواب میروم

نمیدانم عمیق ترین نگاه را در چشمان تو دیدم

یا عمیق ترین نگاهم را به چشمان تو دوختم

نمیدانم دستم را که میگیری عاشق زندگی میشوم

یا عاشق زندگی ام تا دستانت را بگیرم

نمیدانم عاشقانه ترین صدا را در قلب تو شنیدم

یا عاشق ترین شنونده برای طپش قلبت بودم...

دیروز خودمو میون بازوهات جا گذاشتم

فقط جسمم به خونه برگشت

مواظبم باش!

منی که دیگه با من نیست...

منی که با توءه...

باید سیگارم را روشن کنم

دود فضا رو پر کنه

در خیالم بقلت کنم

چند روزیه کنارم ندارمت

انگار نیکوتین بدنم کم شده..‌.